صدای معلمان
در تحقیقات گفته شده است که کسانیکه از صدایشان به شکل حرفهای استفاده میکنند، بیشتر در معرض اختیلالات صوتاند . اما این نکته توسط برخی از افراد مورد سؤال واقع شده است. استفادهکنندگان حرفهای از صوت مثل معلمان، خوانندهها، گویندگان رادیو و تلوزیون،… بیشتر در معرض خطر اختلالات صوت قرار دارند. پیشنهاد شده است که معلمان بیشترین گروهی هستند که دچار اختلالات صوت میشوند.
اختلالات صوتی یکی از بزرگترین خطرات تدریس در مدرسه اند. اثر این اختلالات روی معلمان، دانشآموزان آنها و ارتباطشان بیاندازه فرض شده است. قابل توجهترین اثرات اختلالات صوتی، شامل علایمی مانند: خستگی صوتی، ناراحتی در منطقه گلو، گرفتگی صدا، و از دست دادن صدا میباشند. افرادی که با وجود اختلال صوتی به تدریس کردن ادامه میدهند، برای اینکه کاهش فشارها روی صدایشان، نیاز به تغییر اساسی در سبک تدریس خود دارند. معلمی که اختلال صوت دارد در کنترل مؤثر کلاس و ارتباط مؤثر بادانشآموزان مشکل خواهد داشت. اختلالات صوت همچنین ممکنه نتایج اقتصادی، احساسی و شخصیتی جدی برای معلمان ایجاد کنند. که این حالات ممکنه باعث کاهش کاامدی حرفهای معلمان شود.
این مقاله مطلعاتی را که در مورد اختلالات صوت در معلمان است مورد بازبینی قرار میدهد. به طور کلی این فرض پذیرفته شده است که معلمان بیشتر از سایر جمعیتهای دیگر در معرض اختلالات صوتاند و بهمین خاطر باید در مرکز توجه برای پیشگیری و درماان باشند. قبل از اینکه درمانگران شروع به مهیا کردن برنامههای مداخله و پیشگیری در معلمان کنند، سؤالات زیر باید پاسخ داده شوند. آیا همه معلمان در معرض اختلالات صوت قرار دارند؟ چه نوعی از اختلالات صوت را معلمان تجربه میکنند؟ علل چنین مشکلاتی چست؟ آیا شیوههای پذیرفته شدهای برای درمان و پیشگیری مؤثر وجود دارد؟
شیوع مشکلات صوتی در معلمان:
بسیاری از محققان عنوان میکنند که معلمان بیشتر از هر جمعیت دیگری از مشکلات صوتی رنج میبرند. که چهار مطالعه نشان میدهند که حداقل ۵۰% از معلمان، مشکلات صوتی را تجربه میکنند.
تعدادی از مطالعات شیوعسنجی تنها بر روی جمعیت معلمان تمرکز کردهاند. در مطالعهی Urrutikoetxea و همکارانش روی معلمان مدرسه، ۸۱۰ معلم تحت معاینه گوش، حلق، بینی، فایبراپتیک ویدیواستروبوسکوپی قرار گرفتند، به علاوه اینکه پرسشنامه مرتبط با صوت هم پر شد. این مطالعه نشان داد که ۲۱% از معلمان، مشکلات صوتی را تجربه کردهاند، که شایعترین تشخیص ندول بوده است. در مطالعه Majaavtn روی ۱۰۰۰ معلم دبستانی، ۵۰% از معلمان، مشکلات صوتی داشتند. که حدود ۴% از این معلمان آفونیا را به شکل منظمی تجربه کرده بودند. در مطالعهی Lejska روی ۷۲۲ معلم دبیرستانی، ابتدایی، و مهدکودک، دریافت که ۵% تغییرات ارگانیک رانشان دادند، ۱% از خستگی صوتی شکایت کردند، و ۳% از ناراحتی در گلو و یا صدای گرفته شکایت کردند.
در مطالعهی Chent et al، روی معلمان دانشگاهی، او دریافت که ۸% از کل جمعیت مورد مطالعه(از۵۲۱۸ نفر) ندول صوتی داشتند. در این مطالعه، Chen تعداد معلمانی را که در غیاب پاتولوژی چین صوتی، مشکلات صوتی را تجربه کرده بودند، را ذکر نکرده بود. در مطالعهای که Spire و همکاران روی ۲۳۷ معلم (۹۳% معلم کودکستان و ۷% معلم دبستان) انجام دادند، گزارش کردند که ۵۰% از معلمان علایم چندگانهای از فرسایش صوتی[۱] را گزارش کردند. که ۳/۱ از معلمانی فرسایش صوتی را تجربه کرده بودند. گزارش داده بودند که کار آنها تاثیر منفی داشته و داده بودند که کار آنها تاثیر منفی داشته و ۳/۱ چنین عقیدهای نداشتند و ۵/۱ هم نتایج و نظرات پزشکی را مؤثر میدانستند. در مطالعهای که Gotaas در مورد تجربه خستگی صوتی، فرکانس و شدت آنها در معلمان انجام داد، به این نتیجه رسید که ۸۰% معلمان خستگی صوتی را تجربه کردهاند.
در تلاش برای تعیین اینکه آیا معلمان بیشتر از سایر افراد مشکلات صوتی را تجربه میکنند یا نه، برخی مطالعات از گروههای مقایسهای غیرمعلم استفاده میکنند. در مطالعهی Marks، او وقوع مشکلات صوتی را در معلمان و کارمندهای دفتری مقایسه کرد. علت این انتخاب این بوده است که، کارمندان فشارهای صوتی کمتری در محل کار خود دارند. نتایج این مطالعه نشان داد که در سالهای قبل از کار، معلمان(۶%) و کارمندان(۷%) به میزان مشابهی، مشکلات صوتی داشتند. اما نسبت قابل توجهتری از معلمان(۴۷%)، تجربه علایم صوتی را بعد از شروع کار گزارش کردند تا کارمندان(۱۶%).
در مطالعهی Pekarinen، Himberg، Pentti، یک گروه از معلمان (۴۷۸ نفر) را با گروهی از پرستاران(۹۵نفر) مقایسه کردند، چونکه پرستاران فشارهای صوتی کمتری را تجربه میکنند. نتایج حاصل از اطلاعات بیوگرافی، علایم صوتی تجربه شده، سطوح نویز در محیط کاری و مقیاس شخصیتی نشان داد که معلمان مشکل صوتی بیشتری و برای دورهی دورهی زمانی طولانیتری، نسبت به پرستاران تجربه کردهاند.
Ohlsson و همکارانش، کیفیت صوت و شیوع علائم صوتی را بین ۳۱ زن معلم و ۳۱ پرستار زن بررسی کردند. در این مطالعه، کیفیت صوت ، شیوع علایم صوتی، و فشارهای روی صوت از طریق پرسشنامه مقایسه شد. معمان مدرسه علائم صوتی و فشارهای بیشتری روی صوت را گزارش دادند. اما نتایج آنالیزهای آکوستیکی تفاوت قابل توجهی بین کیفیت صوت دو گروه را نشان نداد.
یکسری دیگر از مطالعات بر اساس میزان مراجان به کلینیکهای گوش-حلق-بینی و کلینیکهای آنالیز صوتی میباشد.Calas et al و Labastida به ترتیب گزارش کردند که در طول یک دوره ۲ ساله ۱۰۰ و ۱۵۰ معلم با اختلالات صوتی به کلینیکهای آنها مراجعه کرده بودند. Cooper گزارش کرد که معلمان در میان ۱۰ گروه شاغل اول بودند که به کلینیکهای آنها برای درمان اختلالات صوتی مراجعه کرده بودند. Unger and Bastian گزارش کردند که از ۶۹۰ بیماری که دارای حرفهای بودند که از گفتار استفاده میکردند، و در طی یک دورهی ۵ ساله با شکایات صوتی به کلینیکهای گوش-حلق-بینی مرجعه کرده بودند، ۴۷۶ نفر (۶۹%) دارای شغلهای آموزشی بودند. Yio و Ho ئر مطالعهی ۱۱۵ بیمار دارای اختلال صوتی، نتیجه گرفتند که معلمان دومین گروه شایع از مشاغل حرفهایاند که مشکلات صوتی را تجربه میکنند.
اگرچه مطالعات در مورد شیوع مشکلات صوتی در میان معلمان نشان میدهند که بدعملکردی صوتی، مشکل شایعی در معلمان است، اما یکسری محدودیتها در نتیجهگیری از گزارشات پیشین وجود دارد. بسیاری از مطالعات نمونهگیریهای تصادفی انجام نداده بودند. دیگر مطالعات هم در فراهم کردن اطلاعات کافی در ارتباط با گروههای هدف خود ناتوان بودند.
معیاری که برای تعیین اختلالات صوتی در برخی از این مطالعات به کاربرده شد، مشکلات بعدی را در نتیجهگیری در مورد شیوع اختلالات صوتی در معلمان بوجود آورد. معیاری که به کار گرفته شده است اغلب بسیار ساده بوده است برای اینکه تصمیم گرفته شود که فرد نیاز به درمان دارد یا نه. معیار به کاربرده شده در این مطالعات برای شدت اختلال یا اثر مشکل صوتی بر روی کار معلم به طور کامل به کار برده نمیشود. علاوه بر این همه افراد مبتلا به اختلال صوتی پیگیر درمان نیستند. ان بنابراین میزان بدعملکردی صوتی گزارش شده بوسیله برخی از محققین ممکنه کمتر از شیوع واقعی در جمعیت معلم باشد. همچنین معلمان ممکنه نسبت به تغییرات صوتی خود حساسیت بیشتری داشته باشند و بنابراین در مورد اثر چنین تغییراتی نسبت به گروههای غیرحرفهای نگرانی بیشتری داشته باشند. که میتواند منجر به این شود که معلمان بیشتر برای درمان مراجعه کنند.
بسیاری از مطالعات در عملکردن متغییر مشکل صوتی ناتوان بودند، و تنها اصطلاحات تعریف نشدهای مانند “voice disorders” و “vocal difficulties” و … را به کار میبردند. برخی دیگر از مطالعات سعی میکردند که یک تعریف symptomatology را تعریف کنند، اماتعاریف دقیقی مهیا نشد. برخی از مطالعات هم که از شیوههای اندازهگیری صوت استفاده کرده بودند، شیوههای آنالیز را توصیف نکرده بودند و اندازهگیریهای ثابتی را برای همه افراد به کار نبرده بودند.
اگرچه در این مطالعات اغلب ماهیت اختلالات صوتی بطور واضحی تعریف نشده است، بلکه در برخی مطالعات نوع اختلالات صوتی هم عنوان نشده است.
در مطالعات قبلی، ازاندازهگیریهای ابزاری صوت به شکل خیلی کم استفاده شده است، و اطلاعات بیشتر بر اساس آنالیزهای ادراکی، پرسشنامه، و گزارشات شخصی بودهاند.
استفده از گروههای مقایسهای هم در این مطالعات اختلالت صوتی در معلمان کم بودند(بجز ۶ مطالعه). استفاده از این طرح تحقیقیاتی برای این مهم است که نشان دهیم معلمان بیشتر از هر جمعیت دیگری مشکلات صوتی را تجربه میکنند.
جمعیتهای کوچک و ناکافی انتخاب شده، فقدان معیار برای حضور اختلالات صوتی، تکیه بر اطلاعات ادراکی و subjective( بدون حمایت اطلاعات ابزاری)، و استفاده کم از گزوههای مقایسهای، استفاده گسترده از اطلاعات حاصل از مطالعات قبلی را محدود میکند.
علل مشکلات صوتی معلمان:
مطالعات روی مشکلات صوتی در میان معلمان، بوسیله نظریاتی در مورد علل بدعملکردی صوتی تکمیل شده است. شایعترین فاکتور فرض شده vocal abuse and misuseها و محیط آکوستیکی ضعیف میباشد. فقدان تمرین و آموزش صوتی هم به عنوان یک ملاحظه مهم مطرح میشود. دیگر فاکتورها شامل: حالات احساسی فرد مثل: استرس و نگرانی، مدت زمان تدریس و نوع تدریس میباشند. عقیده بر این است که تاریخچه پزشکی و تاریخچه قبلی از بدعملکردی صوتی در رشد مشکلات صوتی دخیلاند.
بسیاری از گزارشات پیشنهاد میکنند که vocal abuse and misuseها ، اولین فاکتورهای شرکتکننده در مشکلات صوتی معلمان میباشند. برخی مطالعات وجود دارد که این ادعا را که مشکلات عملکردی صوت نتیجهای از الگوهای بد استفاده کردن از صدا مثل: صحبت کردن برای مدت طولانی، صحبت کردن حین وجود نویز در محیط، و استفاده از سطح بلندی بیش از حد هستند، را تایید میکنند. مطالعه Mjaavatn بر روی ۱۰۰۰ معلم ابتدایی نشان داد که محیطهایی که از لحاظ آکوستیکی ضعیف هستند، اتاقهایی که گردوخاکیاند، هوای خشک احتمالا منجر به مشکلات صوتی ثابت یا دورهای میشوند. Pekkarinen و همکارانش در مطالعهای که معلمان و پرستاران را مفایسه کردند به این نتیجه رسیدند که تفاوتهای بزرگ در محیط کاری منجر به گزارشات صوتی بیشتر توسط معلمان شده است. این تفاوتها شامل شرایط آکوستیکی ضعیف، سطوح نویز بالاتر، و فواصل بیشتر بین گوینده و شنونده در محیط کلاس میباشند.
Cooper هم که روی abuse and misuse صوتی در معلمان تمرکز کرده بود، گزارش کرد که معلمان هم در تشخیص بدرفتاریهای صوتی و هم در نشانههای مشکل صوتیشان مشکل داشتند. به همین دلیل معلمان ممکن است به استفاده از این رفتارها ادامه دهند، که منجر به مشکلات صوتی مزمن میشود. عدم آگاهی از اصول بهداشت صوتی و فقدان آموزش استفاده کارا از صوت به نظر میرسد که در این مشکل مشارکت داشته باشند.
Gotaas دریافت که استفاده بیش از حد از صدا توسط معلمان باعث خستگی صوتی در آنها میشود. که این خستگی صوتی ناشی از تجربه نگرانی و استرس بیشتر و استفاده از صوت در این موقعیتها بوده است.
معلمان درجهی قابل توجهی از استرس را در محیط کاری خود تجربه میکنند، و تحقیقاتی وجود دارد که استرس و نگرانی در ارتباط با رشد مشکلات صوتی میباشد. در مقایسهی معلمان با پرستاران Marks دریافت که استرسهای روانی توسط معلمان بیشتر گزارش شدهاند.
به نظر میرسد که سالهای خدمت به عنوان یک معلم، ساعات تدریس و grade level در بدعملکردی صوتی مشکرکت داشته باشند. Marksبر اساس اطلاعات نظرسنجی گزارش کرد که احتمالا معلمان باتجربهتر، تاریخچهای از مشکلات صوتی را دارند. Sarfati and Unger and Bastin پیشنهاد میکنند که کار کردن معلمان با سطوح خاصی میتواند احتمال مشکلات صوتی را افزایش دهد. Labastida گزارش کرد که مشکلات صوتی که بیشتر در معلمان زبان، physical education و معلمان آواز رخ میدهد.
همچنین فرض میشود که فاکتورهای بیوگرافی در ارتباط با مشکلات صوتی معلمان باشند. این در حالیست که Sapir دریافت که سن با علایم صوتی همبستگی ندارد. Smith گزارش کرد که تعداد علایم صوتی گزارش شده با افزایش سن افزایش یافت. Urrutikoetxea نتیجه گرفت که سن با شیوع ندولهای صوتی رابطه دارد، و اینکه زنان بیشتر از مردان با مشکلات صوتی مواجه میشوند. و در مطالعه Pekkarinen مشخص شد که علایم صوتی در زنان بیشتر از مردان دیده میشود.
گروهی دیگر از فاکتورها که ممکن است با مشکلات صوتی در معلمان در ارتباط باشد سلامتی، شیوه و سبک زندگی آنان است.Urrutikoetxea نتیجه گرفت که سگار کشیدن در ارتیاط با وجود ندولهای صوتی در معلمان است. Calas و همکارانش به موارد زیر اشاره کردند که مصرف الکل، توباکو، آلرژی، عفونتها و مشکلات هورمونی، GERD، و سلامت عمومی مهم است.
در مطالعات انجام شده، فاکتورها و علل متعددی بذای مشکلات صوتی در معلمان بیان شده است. اما با این حال یکسری نقایص در متدولوژی مطالعات قبلی وجود دارد که نتیجهگیری از آنها را محدود میکند که شامل موارد زیر میباشند:
انتخاب نمونههایی باحجم کوچک، فقدان تعریف واضح برای علل اختلالات صوتی، استفاده از متغییرهایی که اندازهگیری آنها سخت است، عدم توصیف شیوه اندازهگیری فاکتورهای مسبب اختلال صوتی، عدم استفاده از اندازهگیریهای آکوستیکی.
پیشگیری و درمان مشکلات صوتی معلمان:
شایعترین بحث در میان محققان این است که بهداشت صوتی و آموزش استفاده صحیح از صوت در میان معلمان ضروری است. گفته میشود چنین برنامههایی در پیشگیری اختلالات صوتی در میان معلمان با ارزش است، و این اطمینان وجود دارد که معلمان قبل از اینکه مشکل صوتی آنها مزمن شود به دنبال درمان هستند.
در مطالعهای که توسط Bistritsky و Frank در مورد اثرات کارگاههای پیشگیری و آموزش روی ۴۰ معلم بدون دریافت آموزش و ۳۷ معلم با در یافت آموزش انجام شد، به این نتیجه رسیدند که گروهی که آموزش را دریافت نکردند، شیوع بیشتری در گرفتگی صدای شدید، زیروبمی پایین، صوت ضعیف، و الگوهای ریتم گفتاری ضعیف، و تعداد بیشتری از علایم صوتی شدید دارند. گروهی که آموزش را دریافت کرده بودند، آگاهی بیشتری از عملکرد صوتی و ارزیابی واقعتری از صوت خود داشتند.
در مطالعهای که Chen روی دو گروه از معلمان انجام دادند( یک گروه آموزش در مورد بهداشت صوتی و بدرفتاریهای صوتی دریافت کردند و یک گروه خیر) به این نتیجه رسیدند، معلمانی که آموزش را دریافت کرده بودند، قادر بودند صوت خود را از طریق بهداشت صوتی بهبود بخشند، و گروه کنترل خستگی صوتی قابل توجهتری را گزارش کردند.
نتیجه گیری:
به طور کلی اطلاعات تجربی موجود در مورد اختلالات صوتی در معلمان محدود هستند. مطالعات گذشته تقریبا بطور کامل بر اساس self-report بودند. اکثر متغییرهایی که در مطالعات انتخاب شده بودند، فرض شده بود که منجر به مشکلات صوتی میشوند، بدون اینکه به ارتباط بین متغییرها توجه شود. تنها تعداد کمی از متغییرها بررسی شدند و مطالعات کمی تعریفات واضح و عملی از متغییرهای وابسته و مستقل ارایه دادند.
در حال حاضر شیوع مشکلات صوتی در معلمان نامشخص است. یک توضیح واضح در در مورد مشکلات صوتی معلمان وجود تدارد، و نیازمند این است که پارامترهایی صوتی، شدت، symptomatology و … را در بگیرد. علل چنین مشکلاتی در معلمان و اینکه چگونه این مشکلات در ارتباط با هم هستند، به طور قطعی مشخص نیست. همچنین شواهد کمی در ارتیاط با کارا بودن پیشگیری، آموزش و رویکردهای درمان مستقیم در بین معلمان وجود دارد.
2 دیدگاه ها
سوالی خدمت خانم دکتر داشتم
آیا گفتار درمانی میتواند در بهبود و میفیا صوت معلمان مفید واقع شود
سلام بله بسیار موثر است خصوصا در پیشگیری از بروز