قالب وردپرس قالب وردپرس آموزش وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس
بهداشت صوتی برای کاربران حرفه ای صدا
2016-04-14
نوروفیدبک چیست؟؟؟
2016-04-17

مشکلات صوتی و گفتاری در معلمان

اختلال صوت معلمان

صدای معلمان

در تحقیقات گفته شده است که کسانیکه از صدایشان به شکل حرفه­ای استفاده می­کنند، بیشتر در معرض اختیلالات صوت­اند . اما این نکته توسط برخی از افراد مورد سؤال واقع شده است. استفاده­کنندگان حرفه­ای از صوت مثل معلمان، خواننده­ها، گویندگان رادیو و تلوزیون،… بیشتر در معرض خطر اختلالات صوت قرار دارند. پیشنهاد شده است که معلمان بیشترین گروهی هستند که دچار اختلالات صوت می­شوند.

اختلالات صوتی یکی از بزرگترین خطرات تدریس در مدرسه­ اند. اثر این اختلالات روی معلمان، دانش­آموزان آنها و ارتباطشان بی­اندازه فرض شده است. قابل توجه­ترین اثرات اختلالات صوتی، شامل علایمی مانند: خستگی صوتی، ناراحتی در منطقه گلو، گرفتگی صدا، و از دست دادن صدا می­باشند. افرادی که با وجود اختلال صوتی به تدریس کردن ادامه می­دهند، برای اینکه کاهش فشارها روی صدایشان، نیاز به تغییر اساسی در سبک تدریس خود دارند. معلمی که اختلال صوت دارد در کنترل مؤثر کلاس و ارتباط مؤثر بادانش­آموزان مشکل خواهد داشت. اختلالات صوت همچنین ممکنه نتایج اقتصادی، احساسی و شخصیتی جدی برای معلمان ایجاد کنند. که این حالات ممکنه باعث کاهش کاامدی حرفه­ای معلمان شود.

این مقاله مطلعاتی را که در مورد اختلالات صوت در معلمان است مورد بازبینی قرار میدهد. به طور کلی این فرض پذیرفته شده است که معلمان بیشتر از سایر جمعیت­های دیگر در معرض اختلالات صوت­اند و بهمین خاطر باید در مرکز توجه برای پیشگیری و درماان باشند. قبل از اینکه درمانگران شروع به مهیا کردن برنامه­های مداخله و پیشگیری در معلمان کنند، سؤالات زیر باید پاسخ داده شوند. آیا همه معلمان در معرض اختلالات صوت قرار دارند؟ چه نوعی از اختلالات صوت را معلمان تجربه می­کنند؟ علل چنین مشکلاتی چست؟ آیا شیوه­های پذیرفته شدهای برای درمان و پیشگیری مؤثر وجود دارد؟

شیوع مشکلات صوتی در معلمان:

بسیاری از محققان عنوان می­کنند که معلمان بیشتر از هر جمعیت دیگری از مشکلات صوتی رنج می­برند. که چهار مطالعه نشان می­دهند که حداقل ۵۰% از معلمان، مشکلات صوتی را تجربه می­کنند.

تعدادی از مطالعات شیوع­سنجی تنها بر روی جمعیت معلمان تمرکز کرده­اند. در مطالعه­ی Urrutikoetxea و همکارانش روی معلمان مدرسه، ۸۱۰ معلم تحت معاینه گوش، حلق، بینی، فایبراپتیک ویدیواستروبوسکوپی قرار گرفتند، به علاوه اینکه پرسشنامه مرتبط با صوت هم پر شد. این مطالعه نشان داد که ۲۱% از معلمان، مشکلات صوتی را تجربه کرده­اند، که شایع­ترین تشخیص ندول بوده است. در مطالعه Majaavtn روی ۱۰۰۰ معلم دبستانی، ۵۰% از معلمان، مشکلات صوتی داشتند. که حدود ۴% از این معلمان آفونیا را به شکل منظمی تجربه کرده بودند. در مطالعه­ی Lejska روی ۷۲۲ معلم دبیرستانی، ابتدایی، و مهدکودک، دریافت که ۵% تغییرات ارگانیک رانشان دادند، ۱% از خستگی صوتی شکایت کردند، و ۳% از ناراحتی در گلو و یا صدای گرفته شکایت کردند.

در مطالعه­ی Chent et al، روی معلمان دانشگاهی، او دریافت که ۸% از کل جمعیت مورد مطالعه(از۵۲۱۸ نفر) ندول صوتی داشتند. در این مطالعه، Chen تعداد معلمانی را که در غیاب پاتولوژی چین صوتی، مشکلات صوتی را تجربه کرده بودند، را ذکر نکرده بود. در مطالعه­ای که Spire و همکاران روی ۲۳۷ معلم (۹۳% معلم کودکستان و ۷% معلم دبستان) انجام دادند، گزارش کردند که ۵۰% از معلمان علایم چندگانه­ای از فرسایش صوتی[۱] را گزارش کردند. که ۳/۱ از معلمانی فرسایش صوتی را تجربه کرده بودند. گزارش داده بودند که کار آنها تاثیر منفی داشته و داده بودند که کار آنها تاثیر منفی داشته و ۳/۱ چنین عقیده­ای نداشتند و ۵/۱ هم نتایج و نظرات پزشکی را مؤثر می­دانستند. در مطالعه­ای که Gotaas در مورد تجربه خستگی صوتی، فرکانس و شدت آنها در معلمان انجام داد، به این نتیجه رسید که ۸۰% معلمان خستگی صوتی را تجربه کرده­اند.

در تلاش برای تعیین اینکه آیا معلمان بیشتر از سایر افراد مشکلات صوتی را تجربه می­کنند یا نه، برخی مطالعات از گروه­های مقایسه­ای غیر­معلم استفاده می­کنند. در مطالعه­ی Marks، او وقوع مشکلات صوتی را در معلمان و کارمند­های دفتری مقایسه کرد. علت این انتخاب این بوده است که، کارمندان فشار­های صوتی کمتری در محل کار خود دارند. نتایج این مطالعه نشان داد که در سال­های قبل از کار، معلمان(۶%) و کارمندان(۷%) به میزان مشابهی، مشکلات صوتی داشتند. اما نسبت قابل توجه­تری از معلمان(۴۷%)، تجربه علایم صوتی را بعد از شروع کار گزارش کردند تا کارمندان(۱۶%).

در مطالعه­ی Pekarinen، Himberg، Pentti، یک گروه از معلمان (۴۷۸ نفر) را با گروهی از پرستاران(۹۵نفر) مقایسه کردند، چونکه پرستاران فشار­های صوتی کمتری را تجربه می­کنند. نتایج حاصل از اطلاعات بیوگرافی، علایم صوتی تجربه شده، سطوح نویز در محیط کاری و مقیاس شخصیتی نشان داد که معلمان مشکل صوتی بیشتری و برای دورهی دوره­ی زمانی طولانی­تری، نسبت به پرستاران تجربه کرده­اند.

Ohlsson و همکارانش، کیفیت صوت و شیوع علائم صوتی را بین ۳۱ زن معلم و ۳۱ پرستار زن بررسی کردند. در این مطالعه، کیفیت صوت ، شیوع علایم صوتی، و فشار­های روی صوت از طریق پرسش­نامه مقایسه شد. معمان مدرسه علائم صوتی و فشار­های بیشتری روی صوت را گزارش دادند. اما نتایج آنالیزهای آکوستیکی تفاوت قابل توجهی بین کیفیت صوت دو گروه را نشان نداد.

یکسری دیگر از مطالعات بر اساس میزان مراجان به کلینیک­های گوش-­حلق-­بینی و کلینیک­های آنالیز صوتی می­باشد.Calas et al و Labastida به ترتیب گزارش کردند که در طول یک دوره ۲ ساله ۱۰۰ و ۱۵۰ معلم با اختلالات صوتی به کلینیک­های آنها مراجعه کرده بودند. Cooper گزارش کرد که معلمان در میان ۱۰ گروه شاغل اول بودند که به کلینیک­های آنها برای درمان اختلالات صوتی مراجعه کرده بودند. Unger and Bastian گزارش کردند که از ۶۹۰ بیماری که دارای حرفه­ای بودند که از گفتار استفاده می­کردند، و در طی یک دوره­ی ۵ ساله با شکایات صوتی به کلینیک­های گوش-­حلق-­بینی مرجعه کرده بودند، ۴۷۶ نفر (۶۹%) دارای شغل­های آموزشی بودند. Yio و Ho ئر مطالعه­ی ۱۱۵ بیمار دارای اختلال صوتی، نتیجه گرفتند که معلمان دومین گروه شایع از مشاغل حرفه­ای­اند که مشکلات صوتی را تجربه می­کنند.

اگرچه مطالعات در مورد شیوع مشکلات صوتی در میان معلمان نشان می­دهند که بدعملکردی صوتی، مشکل شایعی در معلمان است، اما یکسری محدودیت­ها در نتیجه­گیری از گزارشات پیشین وجود دارد. بسیاری از مطالعات نمونه­گیری­های تصادفی انجام نداده بودند. دیگر مطالعات هم در فراهم کردن اطلاعات کافی در ارتباط با گروه­های هدف خود ناتوان بودند.

معیاری که برای تعیین اختلالات صوتی در برخی از این مطالعات به کاربرده شد، مشکلات بعدی را در نتیجه­گیری در مورد شیوع اختلالات صوتی در معلمان بوجود آورد. معیاری که به کار گرفته شده است اغلب بسیار ساده بوده است برای اینکه تصمیم گرفته شود که فرد نیاز به درمان دارد یا نه. معیار به کاربرده شده در این مطالعات برای شدت اختلال یا اثر مشکل صوتی بر روی کار معلم به طور کامل به کار برده نمی­شود. علاوه بر این همه افراد مبتلا به اختلال صوتی پیگیر درمان نیستند. ان بنابراین میزان بدعملکردی صوتی گزارش شده بوسیله برخی از محققین ممکنه کمتر از شیوع واقعی در جمعیت معلم باشد. همچنین معلمان ممکنه نسبت به تغییرات صوتی خود حساسیت بیشتری داشته باشند و بنابراین در مورد اثر چنین تغییراتی نسبت به گروه­های غیر­حرفه­ای نگرانی بیشتری داشته باشند. که می­تواند منجر به این شود که معلمان بیشتر برای درمان مراجعه کنند.

بسیاری از مطالعات در عملکردن متغییر مشکل صوتی ناتوان بودند، و تنها اصطلاحات تعریف نشده­ای مانند “voice disorders” و “vocal difficulties” و … را به کار می­بردند. برخی دیگر از مطالعات سعی میکردند که یک تعریف symptomatology را تعریف کنند، اماتعاریف دقیقی مهیا نشد. برخی از مطالعات هم که از شیوه­های اندازه­گیری صوت استفاده کرده بودند، شیوه­های آنالیز را توصیف نکرده بودند و اندازه­گیری­های ثابتی را برای همه افراد به کار نبرده بودند.

اگرچه در این مطالعات اغلب ماهیت اختلالات صوتی بطور واضحی تعریف نشده است، بلکه در برخی مطالعات نوع اختلالات صوتی هم عنوان نشده است.

در مطالعات قبلی، ازاندازه­گیری­های ابزاری صوت به شکل خیلی کم استفاده شده است، و اطلاعات بیشتر بر اساس آنالیزهای ادراکی، پرسشنامه، و گزارشات شخصی بوده­اند.

استفده از گروه­های مقایسه­ای هم در این مطالعات اختلالت صوتی در معلمان کم بودند(بجز ۶ مطالعه). استفاده از این طرح تحقیقیاتی برای این مهم است که نشان دهیم معلمان بیشتر از هر جمعیت دیگری مشکلات صوتی را تجربه می­کنند.

جمعیت­های کوچک و ناکافی انتخاب شده، فقدان معیار برای حضور اختلالات صوتی، تکیه بر اطلاعات ادراکی و subjective( بدون حمایت اطلاعات ابزاری)، و استفاده کم از گزوه­های مقایسه­ای، استفاده گسترده از اطلاعات حاصل از مطالعات قبلی را محدود می­کند.

علل مشکلات صوتی معلمان:

مطالعات روی مشکلات صوتی در میان معلمان، بوسیله نظریاتی در مورد علل بدعملکردی صوتی تکمیل شده است. شایع­ترین فاکتور فرض شده vocal abuse and misuseها و محیط آکوستیکی ضعیف می­باشد. فقدان تمرین و آموزش صوتی هم به عنوان یک ملاحظه مهم مطرح می­شود. دیگر فاکتورها شامل: حالات احساسی فرد مثل: استرس و نگرانی، مدت زمان تدریس و نوع تدریس می­باشند. عقیده بر این است که تاریخچه پزشکی و تاریخچه قبلی از بدعملکردی صوتی در رشد مشکلات صوتی دخیل­اند.

بسیاری از گزارشات پیشنهاد می­کنند که vocal abuse and misuseها ، اولین فاکتورهای شرکت­کننده در مشکلات صوتی معلمان می­باشند. برخی مطالعات وجود دارد که این ادعا را که مشکلات عملکردی صوت نتیجه­ای از الگوهای بد استفاده کردن از صدا مثل: صحبت کردن برای مدت طولانی، صحبت کردن حین وجود نویز در محیط، و استفاده از سطح بلندی بیش از حد هستند، را تایید می­کنند. مطالعه Mjaavatn بر روی ۱۰۰۰ معلم ابتدایی نشان داد که محیط­هایی که از لحاظ آکوستیکی ضعیف هستند، اتاق­هایی که گردوخاکی­اند، هوای خشک احتمالا منجر به مشکلات صوتی ثابت یا دوره­ای میشوند. Pekkarinen و همکارانش در مطالعه­ای که معلمان و پرستاران را مفایسه کردند به این نتیجه رسیدند که تفاوت­های بزرگ در محیط کاری منجر به گزارشات صوتی بیشتر توسط معلمان شده است. این تفاوت­ها شامل شرایط آکوستیکی ضعیف، سطوح نویز بالاتر، و فواصل بیشتر بین گوینده و شنونده در محیط کلاس میباشند.

Cooper هم که روی abuse and misuse صوتی در معلمان تمرکز کرده بود، گزارش کرد که معلمان هم در تشخیص بدرفتاری­های صوتی و هم در نشانه­های مشکل صوتی­شان مشکل داشتند. به همین دلیل معلمان ممکن است به استفاده از این رفتارها ادامه دهند، که منجر به مشکلات صوتی مزمن می­شود. عدم آگاهی از اصول بهداشت صوتی و فقدان آموزش استفاده کارا از صوت به نظر می­رسد که در این مشکل مشارکت داشته باشند.

Gotaas دریافت که استفاده بیش از حد از صدا توسط معلمان باعث خستگی صوتی در آنها میشود. که این خستگی صوتی ناشی از تجربه نگرانی و استرس بیشتر و استفاده از صوت در این موقعیت­ها بوده است.

معلمان درجه­ی قابل توجهی از استرس را در محیط کاری خود تجربه میکنند، و تحقیقاتی وجود دارد که استرس و نگرانی در ارتباط با رشد مشکلات صوتی می­باشد. در مقایسه­ی معلمان با پرستاران Marks دریافت که استرس­های روانی توسط معلمان بیشتر گزارش شده­اند.

به نظر میرسد که سال­های خدمت به عنوان یک معلم، ساعات تدریس و grade level در بدعملکردی صوتی مشکرکت داشته باشند. Marksبر اساس اطلاعات نظرسنجی گزارش کرد که احتمالا معلمان باتجربه­تر، تاریخچه­ای از مشکلات صوتی را دارند. Sarfati and Unger and Bastin پیشنهاد می­کنند که کار کردن معلمان با سطوح خاصی می­تواند احتمال مشکلات صوتی را افزایش دهد. Labastida گزارش کرد که مشکلات صوتی که بیشتر در معلمان زبان، physical education و معلمان آواز رخ می­دهد.

همچنین فرض می­شود که فاکتور­های بیوگرافی در ارتباط با مشکلات صوتی معلمان باشند. این در حالیست که Sapir دریافت که سن با علایم صوتی همبستگی ندارد. Smith گزارش کرد که تعداد علایم صوتی گزارش شده با افزایش سن افزایش یافت. Urrutikoetxea نتیجه گرفت که سن با شیوع ندول­های صوتی رابطه دارد، و اینکه زنان بیشتر از مردان با مشکلات صوتی مواجه می­شوند. و در مطالعه Pekkarinen مشخص شد که علایم صوتی در زنان بیشتر از مردان دیده می­شود.

گروهی دیگر از فاکتور­ها که ممکن است با مشکلات صوتی در معلمان در ارتباط باشد سلامتی، شیوه و سبک زندگی آنان است.Urrutikoetxea نتیجه گرفت که سگار کشیدن در ارتیاط با وجود ندول­های صوتی در معلمان است. Calas و همکارانش به موارد زیر اشاره کردند که مصرف الکل، توباکو، آلرژی، عفونت­ها و مشکلات هورمونی، GERD، و سلامت عمومی مهم است.

در مطالعات انجام شده، فاکتور­ها و علل متعددی بذای مشکلات صوتی در معلمان بیان شده است. اما با این حال یکسری نقایص در متدولوژی مطالعات قبلی وجود دارد که نتیجه­گیری از آنها را محدود می­کند که شامل موارد زیر می­باشند:
انتخاب نمونه­هایی باحجم کوچک، فقدان تعریف واضح برای علل اختلالات صوتی، استفاده از متغییر­هایی که اندازه­گیری آنها سخت است، عدم توصیف شیوه اندازه­گیری فاکتور­های مسبب اختلال صوتی، عدم استفاده از اندازه­گیری­های آکوستیکی.

پیشگیری و درمان مشکلات صوتی معلمان:

شایعترین بحث در میان محققان این است که بهداشت صوتی و آموزش استفاده صحیح از صوت در میان معلمان ضروری است. گفته می­شود چنین برنامه­هایی در پیشگیری اختلالات صوتی در میان معلمان با ارزش است، و این اطمینان وجود دارد که معلمان قبل از اینکه مشکل صوتی آنها مزمن شود به دنبال درمان هستند.

در مطالعه­ای که توسط Bistritsky و Frank در مورد اثرات کارگاه­های پیشگیری و آموزش روی ۴۰ معلم بدون دریافت آموزش و ۳۷ معلم با در یافت آموزش انجام شد، به این نتیجه رسیدند که گروهی که آموزش را دریافت نکردند، شیوع بیشتری در گرفتگی صدای شدید، زیروبمی پایین، صوت ضعیف، و الگوهای ریتم گفتاری ضعیف، و تعداد بیشتری از علایم صوتی شدید دارند. گروهی که آموزش را دریافت کرده بودند، آگاهی بیشتری از عملکرد صوتی و ارزیابی واقعتری از صوت خود داشتند.

در مطالعه­ای که Chen روی دو گروه از معلمان انجام دادند( یک گروه آموزش در مورد بهداشت صوتی و بدرفتاری­های صوتی دریافت کردند و یک گروه خیر) به این نتیجه رسیدند، معلمانی که آموزش را دریافت کرده بودند، قادر بودند صوت خود را از طریق بهداشت صوتی بهبود بخشند، و گروه کنترل خستگی صوتی قابل توجه­تری را گزارش کردند.

نتیجه گیری:

به طور کلی اطلاعات تجربی موجود در مورد اختلالات صوتی در معلمان محدود هستند. مطالعات گذشته تقریبا بطور کامل بر اساس self-report بودند. اکثر متغییرهایی که در مطالعات انتخاب شده بودند، فرض شده بود که منجر به مشکلات صوتی می­شوند، بدون اینکه به ارتباط بین متغییرها توجه شود. تنها تعداد کمی از متغییرها بررسی شدند و مطالعات کمی تعریفات واضح و عملی از متغییرهای وابسته و مستقل ارایه دادند.

در حال حاضر شیوع مشکلات صوتی در معلمان نامشخص است. یک توضیح واضح در در مورد مشکلات صوتی معلمان وجود تدارد، و نیازمند این است که پارامترهایی صوتی، شدت، symptomatology و … را در بگیرد. علل چنین مشکلاتی در معلمان و اینکه چگونه این مشکلات در ارتباط با هم هستند، به طور قطعی مشخص نیست. همچنین شواهد کمی در ارتیاط با کارا بودن پیشگیری، آموزش و رویکردهای درمان مستقیم در بین معلمان وجود دارد.

2 دیدگاه ها

  1. حمید گفت:

    سوالی خدمت خانم دکتر داشتم
    آیا گفتار درمانی میتواند در بهبود و میفیا صوت معلمان مفید واقع شود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


*