برخوردهای کودکان در اتاق بازی از دامنة ترس همراه با اشک ریختن و حالاتی شبیه هیستریک شروع می شود تا فعالیتهای گستاخانه اکتشافی در اولین جلسه که حاکی از صمیمیت است. ارتباط با کودک را از طریق سلام و احوالپرسی شروع می کنیم. ما به کودک می گوییم ((آن عروسکی که روی میزه دوست
داری؟)) در اینجا اکثر بچه ها با خنده جواب مثبت می دهند و وارد اتاق بازی می شوند ولی تعدادی از بچه ها ممکن است
برخورد دیگری داشته باشند برای مثال می گریزند یا می گویند نه!
احتمال چنین امری هست. احتمال فراوان وجود دارد که کودک در پاسخ به سلام یک درمانگر پشت خود را به او بکند؛ در چنین شرایطی اصلاً نباید از زور استفاده کرد. حتی نباید جملاتی مثل این که ((ای وای چه اسباب بازیهای قشنگی، آنجا پر از عروسک و ماشینه. تو که آنها را دوست داری، مگر نه؟)) را گفت؛ زیرا با این سؤال آخر در واقع شما مسؤلیت تصمیم گیری داشتید نه کودک
در چنین شرایطی درمانگر باید از خطاب سوم شخص استفاده کند و بگوید: ((بچه های زیادی اینجا می آیند و از اتاق ما خوششان می آید.)) اگر کودک باز قیافه ای منفی گرفت و علاقه ای به اتاق بازی نداشت، درمانگر باید بگوید ((تو از این عصبانی هستی که تو را اینجا آورده اند))، ((تو دوست نداری کسی با تو اینجوری رفتار کند)) یا بگوید ((مثل اینکه تو دوست نداری با من صحبت کنی چون تو من را نمی شناسی؟.)) بین این سؤالات پرسشی کمی هم توقف می کنیم تا کودک احساسات خود را نمایان کند. ((تو می خواهی برگردی خانه (کلاس)، بهرحال اتاق بازی آنجاست))، ((می خواهی قبل از اینکه به خانه برگردی (یا به کلاس برگردی) یکسری به آنجا بزنی؟.)) اگر باز هم مثمر ثمر نشد می گوییم قبل از اینکه به خانه برگردی باید در دفتر منتظر باشی، حالا خودت انتخاب کن!
می خواهی در دفتر باشی یا در اتاق بازی؟ اگر باز هم نتیجه نداد هرگز از زور استفاده نمی کنیم و روی به گروه درمانی می آوریم تا از تنشهای بچه کاسته شود. بعد از وارد شدن در اتاق بازی کودک را کاملاً در انتخاب بازی آزاد می گذاریم و هرگز کارهای انجام شده توسط کودک را تحسین نمی کنیم چون این عمل از سوی کودک به عنوان مراقبت تلقی می شود و بعدها جملاتی شبیه اینکه معلم مواظبمان هست را بیان می کنند
گردآورنده : الهه ابراهیمی